دلـــــــم...
مرده شور...
امروز یک مرده شور را دیدم...
آنچنان زیبا میشست که لکه ای هم باقی نمیمناند...
اما نمیدانم چرا پدرم از او خوشش نمی آید!!!
و مدام گریه میکند و مادرم نیز نفرینش!!!
او که آدم خوبی است من دوستش دارم...
فقط کاش ناخن هایش را می گرفت...
تمام بدنم را زخم کرد...
خدا...
یوسف می دانست تمام درها بسته هستند اما بخاطر
خدا
به سوی درهای بسته دوید
و تمام درها برایش بازشد…
اگر تمام درهای دنیا هم برویت بسته بود
بدو
چون خدای تو و یوسف یکیست
هوای من
امشب باز هوایم هوای تورا کرده
هوای هوایی که هوایی شد برای دیگری
هوای من را نادیده گرفتی و هوای او شد همه ی هوایت
راستی او کیست که چنین دل تورا هوایی خود کرده؟
دلی که روزی چنان هوایی دل من بود که دلم را مست هوای خود کرد
دلم را مست هوایی کرد که از اول در هوای من نبود
گفتی دلم هوایت را کرده
اما نگفتی هوای گریه هایم را کرده
توکه هوایت در هوای عشق من است بدان
این هوای که تو در آن دم و باز دم می کنی روزی تمام هوای من بود
و
نفسم در آن راحت بود
آگر هوای او را آلوده کنی هوایت را به لجن می کشم...
:((
خیلی دلم گرفته...
خیلی دلم پره...
از همه چی...
از همه کس...
دلم گریه میخواد...
یاد یه چیزایی که میوفتم میخوام بمیرم...
میخوام از ته دل فریااااااااااااد بزنم...
یاد پارسال میوفتم....
پارسال همین وقتا بود...
اه
ازت متنفرم نیلوفر
متنفر
همیشه...
همیشه دلتنگی به خاطر نبود کسی نیست
گاهی به خاطر بودن کسی است که حواسش به تو نیست
خواب
دیشب خوابترو دیدم
خواب دیدم برگشتی
بهم زنگ زدی
گفتی هنوز دوستم داری
مثل اونروز باهم گریه کدیم
مثل روزه تولدم
گفتی برگشتی تا کنارم باشی
پا به پام
مثل قبل
مثل اونروز ها که باهم خیابونارو می گشتیم
اماااااا....
اینم یه خواب بود
مثل بقیه خواب ها
:((
چندوقتی بیمارستان بستری بودم.
دعام کنید...
بنام...
بنام آنکه من را برای باتو بودن و تورا برای با او بودن آفرید
بنام آنکه مرا آفرید تا تورا دوست بدارم و تورا آفرید تا اورا ستایش کنی
بنام آنکه مرا به شوق باتو بودن و تورا به شوق خنده های او آفرید
بنام آنکه برمن حکمفرماست و بر دلم نه
بنام آنکه به من یاد داد دوستت بدارم و به تو یاد داد تنهایم بگذاری
بنام آنکه به من گفت دوست داشتن و معنی آنرا به تو یاد نداد
و در آخر...
بنام آنکه نیلوفر را آفرید برای تنها زیستن در مرداب و پاک ماندن بین لجن ها....
:((
بچه ها دوستای گلم
دختر خاااااااااااااااااااااااااااالم فوت کرد.
ممنون که دعاش کردید
حالا از خدا بخواید صبر بده..
خدااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
چرا دختر 25 -26 ساااااااااله 5 ماه بوووووود عروس شده بوووووووووود
اااااااااااااایییییییییییی خدااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
کی گفته تو بخشند ای؟!!!!!!!!!!!!!!!!!
نیستیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
باهامون بد تا کردییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
سمیمون زیره یه عااااااااااااااااااااااااااااااااالم خاااااااااااااااااااااااااااااکه.....
خدااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
من بعد از...
وقتی داری میری به حرفام گوش کن...
من بعداز رفتنت چشمام خیس اما تو همیشه بخند
من بعداز رفتنت عشقی ندارم اما تو عاشق اون باش
من بعداز رفتنت به کسی اعتماد ندارم اما تو بهش اعتماد کن
من جواب اعتمادم و بی اعتمادی گرفتم اما تو جواب اعتمادشو با احترام بده
من بعداز رفتنت تنها میمونم اما تو با اون باش
من بعداز رفتنت کسیرو کنارم برای حرف زدن نمیخوام اما تو آروم اونرو تو آغوش بکش
من بعداز رفتنت...
بعداز رفتنت منی نموند
اما تو همیشه خودتو حفظ کن
نقاب...
جلوی آینه ایستادم
اینکه توی آینه نشون میده من نیستم
زیر چشمام رو نگاه می کنم
سیاه شده
دیگه مثل همیشه نیستم
کسی که همیشه ناراحتی هاشو پشت یه نقاب مخفی کرده
یه نقاب خنده و شادی
که دروغ
حالا وقتش شده که نقابرو بردارم
نمی دونم عوض شدم
یا عوضی..

مامان دوست دارم...
دلم می خوادبازم دعوام کنی
بازم نصیحتم کنی
وقتی یه کار اشتباهی میکنم مثل اونوقتا منو تهدید کنی و بگی به بابات میگم
هنوزم خیلی وقتا وقتی صداتومیشنوم میترسم
اما نه مثل قبلا
مامان منو خیلی دعوا کردی
به خاطر کوچکترین کاری کتکم زدی
ولی هنوز تنها کسی هستی که از ته دل دوستم داری
مامان حلالم میکنی؟
بابت تمام اذیت کردنام
بابت تمام وقتایی که بی دلیل سرت داد زدم
بابت تمام روزهایی که باید با تو میگذروندم و نگذروندم
بابت تمام وقتایی که بودن با دیگران رو به بودن با تو ترجیح دادم
بابت تمام وقتایی که به جای اینکه دردمو به تو بگم به دیگری گفتم
بابت تمام وقتایی که میدونستی بابارو بیشتر دوست دارم
اما یک لحظه از عشقت به من کم نشد
مامان با تمام داد زدنات
گیر دادنات
دوست دارم
همیشه با من باش...
بابایی عاشقتم...
دوست دارم مثل بچگیم بیام بشینم رو شونت
تا مثل اونوقتا بهم بگی پدر سوخته بیا پایین
مثل اونوقتا که باهام بازی میکردی
مثل اونوقتا که سرمو بوس میکردی و میگفتی تک دختر بابا
مثل وقتایی که بدو بدو گیره سرمو با شونه میاوردم تا موهامو ببندی
وقتی که ذوق میکردم تو لباس تنم میکردی
مثل وقتایی که بدون غرور دستتو میگرفتم و میبوسیدم
خیلی وقتا با همون دست توی صورتم سیلی زدی
بابایی احساس میکنم ازم دوری با اینکه پیشمی
دوست دارم دستاتو ببوسم اما احساس میکنم نمیذاری
با اینکه با گفتن یه کلمه حرف سرم داد میزنی
اما بدون تنها کسی هستی که واسه بودن کنارم به پات میوفتم و التماس میکنم
یک ثانیه زندگی بدون تو سخته
شاید بچگونه بااشه اما
من باید یک ثانیه زودتر از تو ازین دنیا خداحافظی کنم
آخه میگن سخته دختر داغ بابا ببینه
بابا دیدی عاطفه از رفتن باباش داغون شد؟
بابایی همیشه پیشم باش
![]()
خدایااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا...
خدایا
جایی از اون قرآنت ننوشته آدمام حق دارن از خداشون ناراحت باشن؟
ننوشته بعضی وقتا خدا مقصره؟
ننوشته یکمم باید به حرف بنده گوش کرد؟
ننوشته خودخواهی بده؟
ننوشته خسته شدمو باید چجوری بگیم تا باور کنی؟
ننوشته دیگه بسته؟
ننوشته تا کی الکی بگم شکرت؟
نمیبینی حال و روز بنده هاتو؟
نمیبینی اشکامو وقتی اینارو میگم و مینویسم؟
تو که اون بالایی
فقط داری مارو حرص میدی
اگر اینطوری راضی هستی باشه
اما اگر جایی ازون قرآنت حرفی از حق و گذشت زدی
اینو بدون ازت نمیگذرم...

تولدمه...
سلاااااااااااااااااام....
خوبید؟
16 اسفند ینی سه شنبه تفلده تک دختر مامان یعنی نیلوفر(من)
خیلی بده تفلدت همه کنارت باشن و بهت تبریک بگن به جز کسی که فکر میکنی به خاطر اون زنده ای
اما بازم اشگالی نداره
تفلد تفلد تفلدم مبارک
مبارک مبارک تفلدم مبارک
همه دست دست دست...
تنهایی فشار آورده بهماااااااااااااااااااااااااا
همه دعوتید تو وبلاگم...
به صرف دست و پایکوبی
جیغ جییییییییییییییییییغ جیییییییییییییییییییییغ
.,,,,,,,,,,,,,,,,*,,,,,*,,,,,*
,,,,,,,,,,,,,,,,,’0,,,,”0,,,,”0
,,,,,,,,,,,,,,,
_||___||___||_
,,,,,,,,,,’*,,{,,,,,,,,,,,,,,,,,,,},*
,,,,,,,,,,
0,,{/\/\/\/\/\/\/\/\/\/},’0
,,,,,,,,,_||_{_________”___}_||_
,,,,,,,,{/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/
,,,,,,,,{,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,}
,,,,,,,,{/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/}
,,,,,,,,{_____________”_______}
~~~~HAPPY
BIRTHDAY TO YOU~~~~
شکست...
یه صدایی میشنوم
نمیدونم صدای چیه!
هیس...
یه لحظه شکست
اما چی شکست؟
چه صدای وحشتناکی
خدایا
نکنه همون شبشه ای که ساعت ها برای اومدنش پشتش ایستادم شکست
اما نه...
خوب شکر...
نکنه صدای شکستن ساعتی بود که باهاش برای اومدنش لحظه شماری میکردم...
اما نه...
شکرت...
نکنه صدای شکستن فنجون قهوه ای بود که ریختم تا اون بیاد و باهم بخوریم
اما نه...
اینم نیست...
خدا جونم بازم شکرت...
به اطرافم نگاه میکنم
هیچ چیز دیگه ای نیست
انگاری...
آره...
انگاری صدای دلم بود که شکست
خوب بازم شکرت
چون با دل شکسته میتونم منتظرش باشم...
قهوه..
مثل همیشه تنها نشستم سر میز
یه لیوان قهوه برای خودم میریزم
همینطوری که قهورو با قاشق کوچیکی که مادر بزرگم بهم داده هم میزنم !دارم فکر میکنم
به تلخی قهوه فکر میکنم که هرچی شکر میریزم بازم تلخ
اما من قهورو با همین تلخیش دوست دارم
هیچوقت برام تکراری نمیشه
زندگی مثل قهوه میمونه
هرچقدر میخوای شاد باشی بازم یه تلخی و یه غمی داری
اما یه فرق بزرگ با قهوه داره
اینکه طعم تلخ قهوه تکراری نیست
اما طعم تلخ زندگی داره تکراری میشه
اما من زندگیو با همین تکراری بودنش تحمل میکنم
تو برای من حکم همون مکمل شیرین شدن قهورو داشتی
اما...

دیدی؟...میبینی؟
دیدی؟
دیدی همه چیزم رو از دست دادم؟
دیدی شده بودی تمام زندگیم؟
دیدی جای خالی تمام کسایی که باید باشن و نیستن رو پر کردی؟
دیدی وقتی با تو بودم چقدر خوشحال بودم؟
دیدی دلم رو به این خوش کرده بودم که حداقل تورو دارم؟
میبینی بدون تو زندگیم جهنم شده؟
میبینی بر خلاف فکرت و خواستت دارم میمیرم؟
میبینی بدون تو دیگه نمیتونم؟
میبینی دیگه دلم خریداری نداره؟
اصلا تو چشم داری که ببینی؟
اگر اینارو میبینی برگرد
به قول خودت کاش مسشد برگردی...
عروسک...
توی اتاقم نشستم
مثل همیشه تنها
عروسکم رو بغل کردم
همون عروسکی که تو تمام تنهاییام با منه
شاید بچگونه به نظر بیاد
اما تنها پناهم همون عروسکه
تنها کسی که برام مونده
تنها کسی که به حرفام گوش میده
وقتی براش ازتو گفتم
فقط سکوت کرد
تنها کسیه که نمیگه آدم عاشق؟!!!!
تنها کسیه که نمیگه اون از اولشم مال تو نبود
تنها کسیه که نمیگه اگر تورو میخواست نمیرفت
پس واسه قانع کردن خودم مجبورم بغلش کنم...
دیگه برگرد...
دوس دارم بشینم پیشت
سرمو بذارم رو شونت گریه کنم
و
بگم
دیگه بدون تو نمیتونم ادامه بدم
اگر تا الان گفتم هرجایی که خوشی باش
الان میگم
اگر دوسم داری برگرد
واقعا حالم بده....![]()
ایستادن...
عقربه ساعت ایستاده
هوا سرده و دماش تغییر نمیکنه
همه چیز مثل همون روزیه که رفتی
هیچ چیز عوض نشده
فقط حال منه که بدتر شده
میبینی؟
همه چیز منتظر اومدن تو وایسادن
پس چرا همه بهم میگن منتظرت نباشم؟
چرا میگن اگر دوست داشت نمیرفت؟
چرا ؟
گاش میشد ثابت کنی حرفاتو
![]()
......
اگر بتونم به عقب برگردم
به گذشته ها
خیلی کارهارو نمیکنم
دیگه نمیگم دوست دارم
چون زودتر میری
دیگه نمیگم فقط با من بمون
چون زودتر میری با کس دیگه
نمیگم تمام دنیامی
چون زودتر دنیام روی سرم خراب میشه و داغون میشم
درست مثل الان....
اگر...
اگر میدونستی چقدر دوست دارم
اگر میدونستی وجودت چقدر برام مهمه
اگر میدونستی کل قلبمو گرفتی
اگر مییدونستی دیگه تو دلم واسه کسی جایی نذاشتی
اگر میدونستی عشق چیه
اگر میدونستی عاشق کیه
اگر میدونستی رفتنت داغونم میکنه
اصلا اگر میدونستی دونستن چیه
هیچوقت حتی به فکرتم نمیرسید از پیشم بری
و
واسه بودنت و بودنم
دست به هرکاری میزدی
خدایا شکرت...
خدایا شکرت بابت تمام نعمت ها...
بابت پدری که صبح تا شب توی آفتاب تابستونو سرمای زمستون کار میکنه تا من زندگی فردام از امروزم بهتر باشه
مادری که صبح حتی چایمم شیرین میکنه تا پنج دقیقه بیشتر بخوابم
معلمی که الف ب دوستی و دوست داشتن یادم داد و اولین کسی بود که گفت بنویس بابا آب داد
بابت دل سالمی که بهم دادی چون اگه پاک نبود عاشق نمی شد
بابت تن سالمی که بتونم روزی هفده مرتبه بیام در خونت و به خاطر داده ها و نداده هات تشکر کنم و
بازم ازت خواهش کنم
بابت دنیایی که با بدیاشو خوبیاش به من زندگی کردن یاد داد
آدمای بدی که بهم فهموندن بدی در حق دیگران ظلم به اوناست
آدمای خوبی که به من درس خوب زندگی کردن دادن
دوستایی که تو تمام روزهای تنهاییم کنارم بودن و هستن
به خاطر همه چیز همه چیز
با تمام فراز و نشیب هایی که سر راهم گذاشتی
بازم روزی هزار مرتبه و با هر نفس میگم
خدایا شکرت...
زمونه و آدماش...
چقدر زمونه و آدماش بد شدن
آدما خیلی راحت میان تو زندگیت
میان میشن تمام دنیات و هستیت
بعدم خیلی راحت از تو و احساست رد میشن
تنها چیزی که واست میمونه یه غرور خورد شدست
یه دل شکسته
احساس از بین رفته
یه لحظه...
خیلی دلم واست تنگ شده
نمیدونم توام حال منو داری یا نه
نمیدونم میدونی چقدر حالم بده یا نه
نمیدونم کی اینروزا تموم میشه
کاش نمیومدی تو زندگیم
کاش با بی تفاوتی میشد رد شم و برم
خیلی حالم بده
همش میگم خدایا اگه امتحان بسته
من مردود شدم
حداقل کمکم کن
اما میبینم نه
خدام نمیخواد کمکم کنه
اونم میگه کاریه که خودت کردی...
راست میگه
اما خدا جونم تو که روزمین نیستی تا بدونی ما زمینیا چی میکشیم
واسه یه لحظه شده به پایینم نگاه کن...
فقط یه لحظه
چقدر دلت میسوزه ...
چقدر دلت میسوزه کسی تمام دنیات باشه که یه گوشه از دنیاشو نمیگیری
تمام دلت ماله کسیه که یه کوچولو از دلش ماله تو نیست
واسه کسی صبح و شب اشک بریزی که حتی راضی نیست یه قطره اشک برات بریزه
دنبال کسی باشی که هرچی نزدیکتر میری ازت دورتر میشه
خودت رو فدای کسی بکنی که مردن و موندنت براش فرقی نمیکنه
روزتو با خاطرات و یاد کسی شروع کنی که حتی یه روز هم به یاد خاطراتتون نمیوفته
شب به خاطر اون با چشم های خیس بخوابی اما اون با شادی و خنده به خوابه
